تجسم خلاق، یکی از تکنیکهای مهم و کاربردی در قانون جذب است.
در این تکنیک شما با استفاده از تجسم سعی در محقق کردن خواستههایتان میکنید.
یعنی خود را در حالتی تجسم میکنید که به خواسته خود رسیدهاید و حس پس از رسیدن به خواسته را در خود بهوجودمیآورید. از آنجا که مغز ما تفاوت بین واقعیت و تجسم را تشخیص نمیدهد، این احساس سبب میشود تا ضمیر ناخودآگاه ما شرایط را طوری رغم بزند تا ما زودتر به هدفمان برسیم.بر اساس قانون جذب زمانی که
شما بر روی موضوعی توجه و تمرکز دارید آن را به سمت خود جذب میکنید. لطفاً همینالان یک قرهقروت را در ذهن خود تجسم کنید، چه احساسی دارید؟ احتمال زیاد دهان شما آب افتاد. درست است؟ این دقیقاً به همین بخش برمیگردد که مغز و ذهن شما تفاوت بین واقعیت و تجسم را تشخیص نمیدهد و زمانی که شما یک قرهقروت یا مثلاً گاز زدن به یک لیموترش را تجسم میکنید احساس میکند که الآن در واقعیت آن را میبینید و همان احساسات را تجربه میکنید.
تجسم خلاق چیز جدید و عجیبی نیست، همه افراد آن را در طول زندگی خود بارها استفاده کردهاند، شما در دوران بچگی بسیار زیاد از این تکنیک استفاده کردهاید، زمانهایی که در حال بازی کردن بودید، زمانی که تفنگ بازی میکردید، ماشین بازی میکردید، یا دخترخانمها خالهبازی میکردند،!! میبینیم که بارها و بارها در ذهن خود شرایطی را تجسم کردهایم، اما بزرگتر شدیم و کمکم آن را فراموش کردهایم.
جیم کری در سال ۱۹۸۷ میلادی تکهای کاغذ به شکل چک ۱۰ میلیون دلار برای خودش تهیه کرد. تاریخ چک را برای سال ۱۹۹۵ و روز مراسم شکرگزاری تنظیم کرد. جیم کری این اتفاق را برای سالها تجسم کرد و در سال ۱۹۹۴ او ۱۰ میلیون دلار برای نقش خود در فیلم احمق و احمقتر دریافت کرد.
اوپرا وینفری در سال ۲۰۰۷ مصاحبه ای با لری کینگ انجام داد و به او گفت، «شما عملاً میتوانید واقعیت زندگیتان را با تغییر افکارتان تغییر دهید.»
آرنولد شوارتزنگر میگوید، «قبل از اینکه لقب آقای جهان را کسب کنم، در مسابقات طوری وارد میشدم که گویی آن جایگاه متعلق به من است. آنقدر در ذهنم آن مسابقات را برده بودم، که احساسم این بود: لقبم همین است. سپس وقتی وارد دنیای سینما شدم، باز از همین تکنیک استفاده میکردم. من روزانه تجسم میکردم که هنرپیشهای موفقم و درآمدی بالا دارم.»
حال چگونه از آن استفاده کنیم؟
خواستهها و اهداف خودتان را دقیقاً مشخص کنید، دقیقاً بدانید که چه چیزی میخواهید و بعد سناریویی برای خواسته خودتان بنویسید، به این صورت که به خواستهی خود رسیدهاید، لذت زیادی میبرید و آن بخشی از زندگی خودتان را که بعد از رسیدن به خواستهتان اتفاق میافتد و دوست دارید تجربه کنید را بنویسید و هر زمان که آن را مطالعه میکند خودتان را دقیقاً در همان شرایط تجسم کنید، احساس کنید که به تمام آنچه دوست داشتهاید رسیدهاید، با آنها زندگی کنید، همهچیز را احساس کنید، مغز تفاوت بین واقعیت و تجسم را تشخیص نمیدهد، اگر بهصورت مداوم این کار را انجام دهید جهان آن را برای شما خلق میکند.