فعاليتها و وظايف چشم سوم:
چشم سوم پل ارتباطي فيزيك و متافيزيك، ظاهر و باطن، جسم و روح، تن و روان، مغز و ذهن و خودآگاه و ناخودآگاه است.
چشم سوم پلي براي رفتن به فراسوي ابعاد مكان و زمان ميباشد. بُعد فيزيكي ما ـ جسم ـ مقيد به بُعد مكان و زمان ميباشد، به اين معني كه وقتي جسم ما در زمان حال است، ديگر نميتواند همزمان در گذشته و يا در آينده باشد. يا وقتي جسم ما در يك مكان است، نميتواند همزمان در مكان يا مكانهاي ديگر باشد. اين محدوديتها براي ابعاد متافيزيك وجود ما مصداق ندارد. پس انسان ميتواند از طريق چشم سوم به ماوراي بُعد مكان و زمان سفر كند. در اصل ميتوان با كمك آجنا به مكانها و زمانهاي ديگر در عالم فيزيكي و حتي در عوالم ديگر اشراف پيدا كرد. فخرالدين عراقي چنين بيان ميدارد كه:
گشت بيدار چشم دل، چو مرا عالم از پيش جسم و جان برخاست
آجنا دريچهي ورود به جهانهاي ماوراء و شاهراه حياتي براي رسيدن به جهانهاي ديگر ميباشد؛ به عبارت ديگر چشم سوم سرآغاز ارتباط انسان با جهانهاي معنوي است. چشم سوم مناسبترين مكان براي اين كار در افراد اهل علم و دانش ميباشد. پس ميتوان گفت، آجنا پلي بين سطح فيزيكي و سطوح معنوي است و راهي براي دستيافتن به واقعيتها و تواناييهاي جهانهاي ديگر ميباشد.
حضرت آيت الله جوادي آملي ـ كه خداوند ايشان را محفوظ نموده و بر توفيقات ايشان بيفزايد ـ در كتاب «حكمت عبادات» در بحث عالم مُلك و ملكوت ميفرمايند: «ملكوت يعني باطن و مُلك يعني ظاهر. آنجا كه سبحان است، جاي ملكوت است (فسبحان الّذي بيده ملكوت كلّ شيء) و آنجا كه سخن از مُلك است جاي تبارك، (تبارك الّذي بيده الملك). بين ملك و ملكوت مثل ظاهر و باطن فرق است. او همگان را دعوت كرده كه سري به باطن عالم بزنيد و خود را ارزان نفروشيد. نه به خود اعتماد كنيد و نه به ديگران. راه رسيدن به باطن عالم را راهيان و واصلان اين راه تبيين كردهاند.» در جاي ديگري از همين مبحث ايشان ميفرمايند: «كسي كه به عالم ملكوت آشنا شد از آنجايي كه ملكوت يقين آور است، ديگر مردّد نيست و در هيچ امري شك ندارد.» (حكمت عبادات، ص56) ايشان همچنين معتقد هستند كه از طريق عبادات ديني ميتوان به ملكوت راه يافت؛ «حكمت عبادتْ راه پيدا كردن به ملكوت است. و مشاهده ملكوت با يقين همراه است و چيزي در عالم گراميتر و گرانتر از يقين نيست. خدا اين يقين را به افراد خاصي اعطا ميكند نه همگان.»
حضرت امام خميني سلام الله عليه در شروع كتاب نفيس آداب نماز ميفرمايند: «... متحيّراني هستيم كه چون كرم ابريشم از سلسلههاي شهوات و آمال بر خود تنيده و يكسره از عالم غيب و محفل انس چشم بريده؛ جز آن كه از بارقة الهيّه چشم دل ما را روشني بخشي...» (آداب نماز، ص1)
تيسراتيل محلي براي دريافت ادراكات فراحسي، الهام، اشراق، كشف و شهود ميباشد. آيت الله ممدوحي در توضيح يكي از عبارات علامه طباطبايي مينويسد: «اگر كسي چشم باطنش باز شود امكان ندارد از شهود ظاهري پي به مشهود باطن نبرد» (طريق عرفان، ص44) هاتف اصفهاني با اشاره به همين مضامين ميگويد:
چشم دل باز كن كه جان بيني آنچه ناديدني است آن بيني
چشم سوم در مباحث عرفاني از جايگاه ويژهاي برخوردار است. آجنا در مباحث عرفاني به چشم دل معروف ميباشد و بسياري از تجارب عرفاني به وسيلهي چشم دل كسب ميگردد؛ به عبارت ديگر چشم دل محلي براي رؤيت تصاوير و كسب تجارب معنوي و عرفاني ميباشد. فخرالدين عراقي دراينباره چنين سروده است:
ديده ادراك او ناظر احكام لوح چشم دل پاك او مشرق امالكتاب
دانشمند بزرگ و عالم متقي، استاد شيخ حسين انصاريان ـ كه خداوند بر طول عمر و توفيقات ايشان بيفزايد ـ در كتاب ارزشمند و گرانبهاي «تفسير جامع صحيفة سجاديه» چنين مينويسند: «در صورتي كه ظاهر به آداب شريعت آراسته شود، و باطن به نور معرفت و اخلاق حسنه و ايمانِ كامل منور گردد، چشم دل براي ديدن حقايق باز ميگردد، و هر قلبي به تناسب قدرت و قوتش به تماشاي جلال و جمال و عظمت و جبروت موفق ميشود.» (ج1، ص133) ايشان همچنين متذكر ميشوند كه: «هر قلبي را در توجه به حضرت او و درك حقايق ايماني ظرفيتي است كه برابر آن ظرفيت، قبول كنندة نور جمال است؛ چنانچه بيش از قدرت طلب شود به آن طلب پاسخ ندهند، كه پاسخ به طلب خارج از توان و قوت قلب، مساوي به باد رفتن هستي است، چنآنكه درآية 143 سورة مباركه اعراف، به اين معنا بهطور صريح اشارت رفته است، و در اين زمينه مفسر بزرگ قرن و عارف عاليشأن در تفسير الميزان توضيحي عالمانه داده است.» (ج1، ص135)
مفسر كبير قرآن علامه سيد محمد حسين طباطبائي در تفسير شريف الميزان روايتي را نقل ميكنند كه حضرت امام صادق عليهالسلام در جواب سوال «ابي بصير» فرمودند كه: مومن در قبل از دنيا، در دنيا و در قيامت خدا را ميبيند، ابي بصير خطاب به امام عرض كرد آيا اجازه دارم اين مطلب را از قول شما براي ديگران نقل كنم؟ حضرت فرمودند: نه، براي اينكه هر كسي معناي اين گونه مطالب را نميفهمد آن وقت مردمِ جاهل گفتارت را شبيه به كفر ميپندارند، و نميفهمند رؤيت به قلب غير از رؤيت به چشم است. همچنين ايشان از نهجالبلاغه نقل قول ميكنند كه حضرت علي عليهالسلام فرمودند: «ديدگان او را (خدا) به رؤيت بصري نديده، وليكن دلهاست كه او را به حقيقت ايمان ديدار كرده است.» علامة طباطبائي همچنين به نقل از حضرت امام رضا عليهالسلام مينويسند كه: «رسول خدا هر وقت در مقام بر ميآمد كه با چشم دل پروردگار خود را ببيند خداوند او را در نوري نظير نور حجابها قرار ميداد و در نتيجه هر چه در آن حجابها بود برايش روشن ميشد.» ايشان همچنين مينويسند كه «محمد بن فضيل» از امام ابيالحسن عليهالسلام پرسيد آيا رسول خدا (صلي الله عليه واله وسلم) پروردگار خود را ميديد؟ امام فرمودند: آري با دل خود ميديد. (ترجمه الميزان، ج8 ، ص341، ص340 و ص343)
نگاه كردن به ذات پاك پروردگار، با چشم دل و از طريق شهود باطن امكان پذير است و انسان را مجذوب آن ذات بيمثال و آن كمال و جمال مطلق ميكند، در اثر اين نگاه لذتي روحاني و وصف ناپذير به انسان دست ميدهد، كه يك لحظهي آن از تمام دنيا و آنچه در دنيا است برتر و بالاتر ميباشد. پس اگر حجابها كنار رود و انسان خداوند را با چشم دل مشاهده كند، خواهد فهميد كه چيزي محبوبتر و لذتبخشتر از نگاه به پروردگار با چشم درون نيست.
حضرت آيت الله العظمي مكارم شيرازي در تفسير نمونه ذيل بحث «لقاء الله چيست؟» توضيح ميدهند كه منظور از لقاء و ملاقات خداوند دو چيز ميتواند باشد. اول مشاهدهي آثار قدرت خداوند در صحنهي قيامت و پاداشها و كيفرها و نعمتها و عذابهاي او، دوم يك نوع شهود باطني و قلبي. ايشان در تكميل مطلب دوم ميفرمايند: «انسان گاه به جايي ميرسد كه گويي خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده ميكند، به طوري كه هيچگونه شك و ترديدي براي او باقي نميماند. اين حالت ممكن است بر اثر پاكي و تقوا و عبادت و تهذيب نفس در اين دنيا براي گروهي پيدا شود...» (تفسير نمونه، ج1، ص217)
ايشان همچنين در جاي ديگري ميفرمايند: «اگر در روايات اسلامي يا آيات قرآن تعبير لقاي پروردگار آمده است، منظور همان مشاهده با چشم دل و ديده خرد است»، اين استاد بزرگ در تفسير «فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا» ميفرمايند: «لقاي پروردگار كه همان مشاهده باطني ذات پاك او با چشم دل و بصيرت درون است گرچه در اين دنيا هم براي مؤمنان راستين امكان پذير است اما ... اين مسئله در قيامت به خاطر مشاهده آثار بيشتر و روشنتر و صريحتر جنبه همگاني و عمومي پيدا ميكند.» (تفسير نمونه، ج12، ص577)
اين مرجع تقليد عظيم الشأن در جاي ديگري از تفسير نمونه مينويسند: «مشاهده خداوند با چشم دل هم در اين جهان ممكن است و هم در جهان ديگر و مسلماً در قيامت كه ذات پاك او ظهور و بروز قويتري دارد اين مشاهده قويتر خواهد بود.» ايشان معتقدند كه «چشم سر آثار را ميبيند و چشم دل آفريننده آثار را». پس لقاي معنوي پروردگار در قيامت رخ ميدهد، هنگامي كه حجابهاي عالم دنيا كنار رود و غبارهاي شهوات و هوسها فرو نشيند، پردهها برداشته شود و انسان با چشم دل جمال دل آراي محبوب را ببيند، بر بساط قربش گام نهد و به حريم دوست راه يابد. (تفسير نمونه، ج2، ص88 و ج19، ص385)
روحاني گرانقدر جناب آقاي صادق حسنزاده، مترجم كتاب «رساله الولايهِ» علامه طباطبايي در پاورقي ترجمهي كتاب مذكور چنين آورده است: «از اين آيه شريفه (آيه 14 سوره مطفّفين) استفاده ميشود كه همانا مشاهدة آيات الهي كه از چشم غير اهل يقين، مستور است و پرده و حجاب بر آنها كشيده شده، به وسيله چشم دل است نه چشم ظاهري؛ پس براي دل چشم است همانطور كه داراي اعضاي حسي ديگر نيز هست. و در تأييد اين معنا، آيات زيادي در قرآن كريم است. (مانند آية 9 سورة ياسين، آية 171 سورة بقره و آية 46 سورة حج) » (طريق عرفان، ص123 و 124)
آجنا وسيلهاي براي تلهپاتي است. تلهپاتي به معني ايجاد ارتباط از طريق افكار و بدون استفاده از ابزار فيزيكي و حواس پنجگانه و كلام ميباشد. همهي انسانها بالقوه داراي استعداد تلهپاتي ميباشند. اين پديده در انسانهاي اوليه يك راه ارتباطي معمول بوده است. در صورتيكه چشم سوم فعال و باز باشد، انسانها ميتوانند به راحتي از طريق تلهپاتي با يكديگر در ارتباط باشند. همه ميدانند كه عاشقان چگونه هنگامي كه دور از هم به سر ميبرند، از طريق فكر با هم ارتباط برقرار ميكنند، در اين موارد، علت اين است كه عشق، امواج مغزي را با هم هماهنگ ميكند. مادران هر گاه فرزندانشان در خطر باشند، آگاه ميشوند، حتي اگر هزاران كيلومتر از آنها دور باشند.
با اوصاف فوق شما ميتوانيد از طريق چشم سوم براي هر كس كه بخواهيد پيام بفرستيد؛ براي اين منظور هنگامي كه روي چاكراي ششم تمركز ميكنيد، تصوير شخصي را كه ميخواهيد به او پيام بدهيد مجسم كنيد، او را در حال دريافت پيام ببينيد. ممكن است مدتي طول بكشد، اما به هر حال او دريافتي از شما خواهد داشت. اگر شما براي اين تمرين با كسي قرار بگذاريد، موفقيت بيشتري خواهيد داشت.
آجنا ميتواند عامل ارتباط ما با موجودات ديگر باشد. از طريق اين ساختار ميتوان با موجودات فيزيكي غير از انسان مانند گياهان و جانوران ارتباط برقرار ساخت. به عبارت ديگر، انسان ميتواند با كمك چشم سوم و تلهپاتي با جانوران و گياهان ارتباط گرفته، يا به اصطلاح با آنها صحبت كند. همچنين از طريق چشم سوم ميتوان با موجودات ماورائي ارتباط گرفت. در حال حاضر بر روي كرهي زمين كه بخش بسيار بسيار كوچكي از جهان فيزيكي ميباشد، بيش از يك ميليون و دويست هزار گونه موجود زنده شناسايي شده است. با وجود اين همه موجود در اين كرهي خاكي كوچك، آيا به نظر شما ساير كرات موجود در جهان فيزيكي، خالي از موجودات و مخلوقات ميباشد؟ و آيا ساير جهانها (بخشهاي ديگر جهان هستي به غير از جهان فيزيكي) از موجودات و مخلوقات تهي ميباشد؟ به استناد مطالب ديني و يافتههاي علمي، ميتوان ادعا نمود كه در ساير بخشهاي جهان هستي نيز مخلوقاتي زيست ميكنند. بخش زيادي از اين مخلوقات، موجودات ماورايياند، كه در حالت عادي و با حواس فيزيكي نميتوان آنها را رؤيت نمود ولي با كمك چشم سوم ميتوان اين موجودات را احساس، ادراك و رؤيت نمود و با آنها ارتباط برقرار كرد. فرشته و جن از جمله مشهورترين و معروفترين موجودات ماورايي ميباشند.
آجنا وسيلهاي براي پيشبيني، پيشگويي، آيندهنگري و روشنبيني است. آينده نگري شامل كسب اطلاعات و اخبار در مورد آينده ميباشد. روشنبيني به معني دريافت و رؤيت اطلاعات بدون استفاده از چشم معمولي است.
هم برق دم خنجر او سانحه سوز است هم چشم دل روشن او حادثه بين است
تجارب زيادي در طول تاريخ اثبات كردهاند كه مقولات فوق واقعيت داشته، انسان ميتواند به آنها دست يابد. ولي هر كس در اين زمينه ادعا كند، نميتوان گفت كه ادعايش درست است و چه بسا ادعايي بيش نباشد. البته پر واضح است، آنهايي كه در اين زمينهها به تواناييهاي مثبت دست پيدا كردهاند، هيچ گونه ادعايي ندارند.
پيشگويي از جمله مقولات بسيار داغ و حساس در متافيزيك است، كه با شك، شبهه، اوهام و خرافات آميخته شده است، و از لحاظ علمي جاي سوال و از نظر شرعي محل تأمل است. در اين مورد بايد گفت كه اصل مطلب پيشگويي صحيح است و برخي انسانها ميتوانند به طرق مختلف از آينده با خبر شوند. حضرت امام خميني سلام الله عليه در كتاب «كشف الاسرار» با استفاده از نظرات فلاسفه و حكماي اسلامي و متافيزيسينها و دانشمندان غربي وجود و صحت پيشگويي را به اثبات ميرسانند.
متافيزسينها براي پيشگويي شيوههاي مختلفي دارند كه يكي از مهمترين و معتبرترين آن استفاده از آجنا ميباشد. البته دست يافتن به قدرت پيشگويي و فعال نمودن اين توانايي نهفته در وجود انسان كار سخت و دشواري است، كه نياز به زمان طولاني و زحمت فراوان دارد.
چشم سوم به خاطر نقش حياتياش در ادراك روح، اهميت ويژهاي دارد. اين چاكرا مجراي ارتباطي ما با ضمير ناخودآگاه و مركز نيروي درونيمان ميباشد، يعني جايي كه بدن ما ميتواند خود را شفا دهد، يا جايي كه ما ميتوانيم ديگران را شفا دهيم. آجنا مركز ارتعاش انرژيهاي روحي و نيروهاي رواني خودآگاه و ناخودآگاه ما ميباشد. به عبارت بهتر، چشم سوم مركز فرماندهي روح در جسم فيزيكي است.
از لحاظ عاطفي، چشم سوم پلي به سوي شناخت و ارزيابي «خود» است. علاوه بر جنبهي روحي، آجنا در زمينهي تواناييهاي عقلاني نيز به ما كمك ميكند. اين چاكرا همچنين به ما كمك ميكند كه در برابر عقايد ديگران ـ به خصوص عقايد مخالف ـ ذهني باز داشته باشيم. بسياري از انسانها تحمل و ظرفيت شنيدن و يا پذيرش عقايد مخالف با ميل و علاقهي خودشان را ندارند، كه اين در بسياري از موارد شغلي، خانوادگي و اجتماعي باعث بروز مشكلات عديده ميشود. بسياري از دعواها و درگيريها در همين مطلب ريشه دارد. خيلي از انسانها فرهنگ گفتمانشان بسيار ضعيف است. ضعف فرهنگ گفتمان به خاطر عدم فعاليت مناسب آجنا است.
آجنا ما را قادر ميسازد كه از تجربهها درس بگيريم. چشم سوم مركز هوش عاطفي و استدلال شهودي ما است و بصيرت دروني ما را تا زماني كه مانعي در برابر آن وجود نداشته باشد، افزايش ميدهد.
حتماً براي شما اتفاق افتاده كه فكري به ذهنتان خطور كند و دقيقاً به همان صورت اتفاق بيفتد! مثلاً ممكن است قبل از رفتن به دانشگاه ، به فكرتان برسد كه امروز در كلاس اتفاق عجيبي رخ خواهد داد و پس از حضور در كلاس در كمال تعجب ميبينيد كه آن فكر به وقوع ميپيوندد. اين پديده در بعضي افراد به ندرت و در برخي ديگر به كرات پيش ميآيد. اين گونه امور از مجراي چشم سوم عمل كرده، اين اطلاعات به كمك آجنا به شخص ميرسد.
چشم سوم مانند مجرايي عمل ميكند كه از طريق آن نوسانهاي فرامادي به سوي كيهان فرستاده ميشود. پس اين ساختار عامل ارتباطي ما با كيهان و گذرگاه ورود به كيهان ميباشد. كساني كه به اين مرحله از رشد متافيزيك برسند، ديگر ترسي از مرگ نخواهند داشت و حتي مشتاق آن ميباشند. ترس از مرگ يكي از معضلات تمام اقشار بشر ميباشد. البته حقيقت آن است كه جسم انسان از مرگ ميهراسد ولي روح نه تنها هراسي از مرگ ندارد بلكه مشتاق آن است.
تيسراتيل محل رؤيت و ارتباط با «استاد درون» يا «گورو» است. گورو، استاد و معلم متافيزيك و يا عرفان است كه ميتواند در قالب روحي ظاهر شده و آموزش دهد. از نظر لغوي، گورو به معني شخص سنگين، موقر و محترم است. اين شخص داراي روحي والا و رفيع است و ميتواند در هر دو جهان فيزيكي و ماورائي حضور داشته باشد. بسياري از رازهاي هستي و خلقت براي گورو آشكار شده است. استاد درون به گذشته و آينده اشراف دارد. با ارواح در ارتباط است و هالهي نوراني را ميبيند. آنگاه كه معرفتجو آمادگي و ظرفيت لازم را داشته باشد، استاد درون به سراغ او ميآيد. به ياد داشته باشيد كه اين استاد درون است كه شما را انتخاب مي كند. اگر معرفتجو براي رسيدن به استاد درون تلاش فعال نمايد، نتيجهي معكوس ميدهد، به عبارت ديگر اگر معرفتجو مدام طلب ديدار استاد درون را داشته باشد، به نتيجه نخواهد رسيد. صدا زدن گورو و يا فرا خواندن او امري گستاخانه است. براي ارتباط با استاد درون بايد متواضع و فروتن بود. گاهي اوقات جوينده در خواب، رويا و خلسه، ستارهي آبي ميبيند كه بيانگر ارتباط قريب الوقوع با استاد درون ميباشد.
آموزشهاي متافيزيك در دو بُعد ظاهري و باطني انجام ميشود. شروع آموزشها عموماً با آموزشهاي فيزيكي يا ظاهري است، كه شاگرد و استاد در بُعد فيزيكي همديگر را ملاقات كرده، آموزشها را آغاز ميكنند. پس از مدتي كه شاگرد توانايي و ظرفيت لازم را كسب كند، استاد به شكل روحي و از درون در زمان خواب، رؤيا و يا خلسه بر او ظاهر ميشود و آموزشهاي لازم را ارائه ميكند؛ به اين شخص استاد درون گفته ميشود. استاد درون ميتواند همان استاد ظاهري و فيزيكي باشد و يا ميتواند فرد ديگري باشد. استاد درون ميتواند در قيد حيات باشد و يا اين جهان خاكي را ترك نموده باشد. ممكن است براي شاگرد، استاد درون يك چهرهي آشنا و يا چهرهي جديد باشد. در هر شكل استاد درون در محل چشم سوم بر شاگرد ظاهر شده و او را آموزش ميدهد. شاگرد نيز از طريق آجنا ميتواند با استاد درون در ارتباط باشد.
قدرت ذهن، خرد، عقل، استدلال و بينش در چاكراي آجنا نهفته است. توانايي دست زدن به خلاقيتهاي بزرگ، توانايي آموختن و درس گرفتن از تجربهها، توانايي ارزشيابي اعتقادات و نگرشها و احترام گذاشتن به نظرات ديگران از جمله مسائل ديگري هستند كه به چشم سوم مربوط ميشوند. هر چند كه عشق مربوط به چاكراي قلب (چاكراي اصلي شمارهي4) است ولي عشقهاي عرفاني و ماورايي به تيسراتيل ارتباط دارد. چشم سوم منشاء علم مطلق است.
از چشم سوم ميتوان مانند يك دوربين استفاده كرد و با آن ميتوان به سفر پرداخت؛ چشم سوم ميتواند شخص را به هر كجا مجسم كند، ببرد، زيرا توسط تجسم راهنمايي ميشود. همهي افكار و احساساتي كه ما به چشم سوم ميفرستيم، انرژي جذب ميكنند تا در نهايت به واقعيت تبديل شوند. ممكن است اين فرآيند چند روز تا چند هفته طول بكشد و با واسطههاي متعدد به دست شخص برسد، اما اگر ثبات و پشتكار باشد، سرانجام به هدف خواهد رسيد. به عبارت ديگر چشم سوم جايگاه يك فرآيند برهم كنش است؛ همه افكار و احساساتي كه شما وارد آن ميكنيد، به طرز شگرفي فزوني يافته، دوباره پديدار ميشوند.
از آنجا كه چشم سوم هر چه را كه شخص بخواهد برآورده ميسازد، مهم است كه هميشه چيزهاي خوب آرزو شود. هرگز براي كسي آسيب و زيان نخواهيد. همواره براي همهي نوع بشر و همهي نژادها در سراسر جهان هستي بهترين را بخواهيد، هميشه كساني را كه به شما آزار رساندهاند، ببخشيد و براي آنها دعاي خير كنيد. اين توصيه براي حفاظت از خود شماست. زيرا مانع از اين ميشود كه احساس رنجش و ناخشنودي شما ادامه پيدا كند و شما را تا سطح شخصي كه دربارهي او فكر ميكنيد تنزل دهد. همچنين خواستههاي خود را با چيزهاي آسان شروع كنيد. سعي نكنيد كه از آسمان سكههاي طلا ببارانيد، اين كار ممكن است ولي نه براي مبتديان. اگر مشكل مالي داريد، بهتر است كه براي افزايش درك و فهم خود دعا كنيد.
چشم سوم پل برقراري ارتباط فكري با ديگران است. وقتي به هر دليل خوشايند و يا ناخوشايند به فرد ديگري فكر كنيم، يك پل انرژي بين چشم سوم ما و او برقرار ميشود كه ما را به هم وصل مينمايد. عوامل زيادي باعث ميشود كه ما به ديگران فكر نمائيم، از جمله: دوست داشتن، تنفر داشتن، طلب كار بودن، بدهكار بودن، ظلم كردن، مظلوم واقع شدن و ... تمام اينها باعث شده كه به فرد ديگري فكر نموده، از طريق پل انرژي چشم سوم با او ارتباط برقرار نماييم. در اين حالت اگر آن فرد از نظر علم و ايمان از ما بالاتر باشد، ما تا مرتبهي او صعود ميكنيم، ولي اگر پايينتر باشد، ما نيز تا مرتبهي او نزول خواهيم كرد. اگر فكر كردن به شخصي و در نتيجه ارتباط با او از طريق چشم سوم موقت و گذرا باشد، اين صعود و نزول نيز موقت و گذرا است. ولي در مواردي كه به صورت دايم به فردي فكر نماييم، اتصال ما نيز دايمي بوده، صعود و يا نزول به مرتبهي آن شخص نيز دايمي ميشود.
كينه به دل گرفتن سبب شده كه انسان دايم به شخص مقابل فكر نموده، با مكانسيمهايي كه ذكر شد، به مرتبهي آن شخص نزول نمايد. براي همين توصيه شده كه در اين موارد اشخاص را ببخشيد و از گناه آنها درگذريد و كينهي آنها را به دل نگيريد. اين در درجهي اول به نفع خود شما است.
چشم سوم عامل بهره گرفتن از جادوي سياه نيز ميباشد. جادوي سياه به معني استفادههاي منفي از تواناييهاي متافيزيكي و نيروهاي ماورائي بر عليه ديگران ميباشد. هدف از اين كار آسيب رساندن به ديگران و اذيت نمودن آنها است. جادوي سياه در فرهنگها و ملل مختلف به شيوههاي متفاوتي بهكار ميرود. در جادوي سياه با اعمال فيزيكي و ماورائي كه انجام ميشود، حجم زيادي انرژي منفي از چشم سوم عامل به سمت فرد مورد نظر ارسال ميگردد، اين انرژيهاي منفي با نمود فيزيكي و ماورائي خود تاثيرات منفي بر جسم و روان سوژه ميگذارد.
کاری از: مطلب برازنده